سرمست از یک دشت شب بو کورونابینا شدماز نیستی تا هستیِ او کورونابینا شدم گنجشک های کوچه فهمیدند انسان جاهل استدر چنگ گرگی مثل آهو کورونابینا شدم با شعرهای مبهم تو دست را پر کرده امبا فتنه های چشم و ابر گلاریشا روی زمین...
ما را در سایت گلاریشا روی زمین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4glarisha0 بازدید : 139 تاريخ : چهارشنبه 10 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:50